بار اول که این بیت حافظ رو خوندم این بیت که میگه

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست     تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

مدت ها بهش فکر کردم که یعنی چی؟ یعنی چی که تو خود حجاب خودی ...مگه آدم خودش میتونه حجاب خودش باشه

سال ها می گذشت و من همچنان به این بیت فکر میکردم ...

رسیدم به وادی دین ... در وادی دین به این رسیدم که مدام میگفتن من عرف نفسه فقد عرف ربه ... هر کسی خودش بشناسه پروردگارش رو هم میشناسه

نگاه کردم دیدم بین این دو تا ارتباط وجود داره ...

هردو بحث سر مسئله ای هست به نام خود ...خودی که من هستم و در وجودم با من حضور داره

انگار در ادبیات فلاسفه از این من به نفس تعبیر میشه البته در ادبیات دینی هم به همین رسیده بودم ...

و سرتون در نیارم یه ذره به خودم نگاه کردم و به این بیت از مولوی رسیدم که میگه

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش     باز جوید روزگار وصل خویش

و به این دارم فکر میکنم که تنها چیزی که در دنیای امروز من مانعم شده و نمیگذاره من به اصل خودم باز گردم و پرواز کنم به سوی اصل اولیه خودم یعنی إنّا لله و إنّا إلیه راجعون همین من هست که در وجودم به شدت رشد کرده

همین من که باعث بسیاری از غفلت ها و حتی کنش ها  و واکنش های من شده

باعث دوری ها یا حتی نزدیکی های من

این خودیت این خودبینی این غرور که حضرت علی علیه السلام توی نهج البلاغه عامل سقوط شیطان رو همین غرور معرفی میکنن و حتی میگن این غرور باعث حبط عمل میشه یعنی از بین رفتن اعمالی که داشته ام و اگر از بین نبرمش این من رو این خودیت رو این خود بزرگ بینی رو و به عجب برسم دیگه راه به جایی نخواهم داشت و تمام اعمالم نابود میشه چون درست در نقطه ای خواهم ایستاد که شیطان روزی ایستاده بود ...

اولین مغالطه عالم را گفت شیطان : گفت : من از نار هستم و تو از خاک و نار جنس برتر هست پس من به تو که از خاکی سجده نمی کنم

بحث ، بحث نار و تراب نبود ...بحث سر خودیت بود ...وقتی خودم رو ببینم دیگه هیچ کس و هیچ چیز و حتی خدا رو نمی بینم

و این میشه که عمر سعد وقتی امام حسین علیه السلام بهش گفت : دست بردار از من ، من تو رو شفاعت میکنم تو گندم ری رو نخواهی خورد ....نیروی درونش نگذاشت جلوی امامش سر تسلیم پایین بندازه و راهی رو که نباید میرفت ، رفت و همه تون تاریخ بهتر از من میدونین

خیلی حرف دل گفتم ...

شاید همین نوشتن هم از سر همین من باشه

نمیدانم ...نمیدانم ...

خدایا به فریاد دف و نی رس ...که این نی تو خالی من شدم ...خدایا من از من خالی کن و خودت تمام من من رو پر کن ...خواهش میکنم ازت تا دیر نشده دستم رو بگیر و بذارش توی دستای پر از مهر امام زمانم ...