سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکوت سنگ، فریاد دل

تیر خلاص را بر برخی از کاندیدا ها زد ...

عجب مناظره ای بود ...

برای کاندیداها نفس گیر و همراه با ریزش عرق و برخی هم که دچار استرس بودند که در لرزش دستها کاملا مشخص بود ...

البته باید از دوربین های تیز بین صدا و سیما تشکر کنیم ...

پیر سالخورده ای که با سوالاتش نفس برخی را گرفت ...

یکی را که کلا مایوس ساخت که شما با سابقه ای داشتید و با مطلبی که شخصی از شما در مورد قانون اساسی گفته بود چطور رویتان

می شود که باز هم نامتان را فریاد بزنید ...

اما از رو کردن برخی نگفته ها ...برخی نباید گفته ها که گفته شد ...دنبال دردسر میگردی ...جناب محترم مسئولیت مساوی است با انواع دردسر ها، بالا و پایین ها، چپ و راست شدن ها، عجب شما که حوصله دردسر را ان زمان که جوان تر بودی نداشتی الان که سنی از شما گذشته و بحث کلان خارجی و داخلی مطرح است حوصله خواهی داشت ...

یا از کسی که فکر نمی کند این ضدو نقیض بودن دیدگاه هایش توسط مردم در حال رصد شدن است و گویی ما مشتی...ولش کن نمی گم  عجبا... هستیم که بخواهیم این شخص رو برسرکار بیاریم که امروز یک دیدگاه ارائه دهد فردا دیدگاهی دیگر ...به نظرم یه رئیس جمهور باید حرفی که میزنه بفهمه چی داره میگه که بعدا نخواد زیرش بزنه چون عصر عصر رسانه و ارتباطات هست یا پیامک میشه یا اینترنتی یا رسانه ای یا مثل امروز چاپ شده ...یه بار جستی ملخک دوبار جستی ملخک ...

اما بعید نبود نقطه نظر برخی که زمان جنگ امام را مجبور به نوشیدن جام زهر کردند و امروز موضع منفعلانه  نظراتشان در مورد سیاست داخلی و خارجی مطرح میشه و هنوز نیومده سیاه نمایی که میکنند هیچ حتما بعد هم که خدا نکنه آمدند نتوانستند ادعا های اقتصادی خود را پیاده کنند بگویند به خاطر عصر سیاهی بود که به ما تحویل داده شد ...جناب که خود را منجی فرض کردی منجی فقط یکی است آنهم حضرت ولی عصر عج الله است ...

اما آخه پذیرش قطعنامه جنگ چه افتخاری داره که مدام تکرار میکنید چرا از امضای ننگین قرارداد npt حرفی نمی زنید ...بعد اخبار ناقص نسبت به سیاست هسته ای هم می دهید ...آخه اصلا از شما جناب دکتر انتظار این بی سیاستی رو نداشتم ...به شخصه احساس میکردم که بیش از این کیز باشید ...این سیاست نیست چیز دیگری است ...

اما در مورد دکتری دیگر که حضورشان واقعا در این جمع موجب آشکار شدن برخی موارد بود که برای من به شخصه مفید بود و ایشان با تبحری که در فلسفه دارند بسیار زیبا و عقلانی به گونه ای مچ باز میکردند ...به شخصه از اینکه در این انتخابات شرکت کردند تشکر میکنم همینطور از وزیر اسبق نفت که با برخی بیاناتشون دل مردم راشاد کردند و امروز حرف های دل ما را درمورد برخی کاندیداها فریاد زدند ...

من تصمیم خودم را گرفتم ...

اما به این اشخاصی که موضع منفعلانه در مورد هسته ای دارند و اگر بیایند سبب می شوند مذاکرات که به زعم بنده تا اینجا خوب پیش آمده متوقف شود و سبب حتی یک سانتیمتر عقب گرد در این زمینه شوند رای نخواهم داد ...

به نظرم در این زمینه باید محکم ایستاد هر شخصی در این مورد کوتاه بیاید به تمام سالهایی که این مردم تحت فشار بوده اند و سختی خیانت کرده و نه تنها موجب خشنودی ما ملت نخواهد شد بلکه خشم ما را رقم خواهد زد ...

زیرا یک کودک هم امروز میداند در مقابل کشورهایی همچون انگلیس ، فرانسه و امریکا یک هزارم سانتیمتر عقب بروی دیگر باید عقب بروی و آنها تا مارا به  زمین گرم نزنند نخواهند ایستاد به طوری که نمونه اش را در زمان دولت اصلاحات دیدیم ...و هر نامزد انتخاباتی با این تفکر مسموم با پوشالی اقتصاد بزرگترین ضربه را به همیت و اقتدار ایران خواهد زد ...

و اما اینکه اینقدر سیاه نمایی نسبت به قدرت ایران در وضعیت خارجی از عده ای تنها این را می رساند که میخواهندمردم را منحرف سازند و برای خود رای جمع کنند که باید عرض کنم کاملا اشتباه می کنید ...اشتباه ...اشتباه ...

ملت غیرتمند ایران به کسی رای خواهند داد که جایگاه ایران را در دنیا مستحکم تر و قدرتمند تر از این بگرداند و این دنیاست که باید تشنه ی ایجاد رابطه با این باشد ...نه ما مانند یک گدا کاسه دست بگیریم به دنبال رابطه با دنیایی برویم که امروز خودش در سیاست های غلطش درگیر است ...

این بیت مخصوص این نامزدهای منفعل است ...

هرکه نان از عمل خویش خورد// منت از حاتـم طائی نبرد

...

ما رئیس جمهوری می خواهیم که :

               ما را به نوک قله قدرت جهانی برساند ...

                     ما باید با امید به آینده رو به جلو برویم ...

                            این جامعه یک جامعه منتظر خواهد بود ...

 جامعه ای که تقوا را سرلوحه قرار دهد و معتقد باشد این خداوند است پیروزی این قلیل را تضمین نموده است به شرط مقاومت ...

 

حرف ما یک کلام ....مقاومت والسلام 

 

 

التماس دعا ...فرج مولا 




تو پنداری که من لیلی پرستم ...نه که من لیلای لیلی می پرستم 

 

...

 

 

مبعث بر شما مبارک 

 

ای سفیر عشق 

ای که بر تمام دلهای مهربان حاکمی 

ای که بی تاب بی تاب بی تاب زیارتت هستم 

آری می دانم آن وهابیون پست سلفیون بی صفت مسیر زیارت قبر مطهرت را بسته اند 

اما 

با عمق وجود دوست دارم بیایم حتی اگر در پشت در بسته ات بنشینم 

و این نزدیکی به شما را 

با تمام وجود احساس کنم 

اللهم الرزقنا توفیق زیارة القبر النبی المکرم المعزز حضرت الختمی مرتبة محمد مصطفی صلی الله علیه وآله 




قدرت :به چه قیمت ... به قیمت پوشیدن لباسی از آتش 

...

یه وقتا انگار قدرت لازمه تا یه سری آدما برای رسیدن بهش سعی و تلاش کنند 

اما 

نکته همین جاست ...سعی و تلاش برای رسیدن به صندلی قدرتی که معلوم نیست عمر کفاف بده تا اون لمسش کنی 

می ارزه تا اینکه هر تهمت ناروایی رو به رقیب خودت ببندی بعدم یه عده دیگرو بفرستی جلو تا پخشش کنن خودت روهم بزنی به اون 

راه که ...انگار نه انگار !!!

جای بسی تامل ...جای بسی تعجب 

از یک مسلمان که خود را انقلابی میداند و به فردای قیامت اعتقاد دارد و میداند روزی معاد خواهد آمد و همه کس در دادگاه عدل الهی حاضر خواهند شد ...

آیا اگر توان مقابله با یک کاندیدا را ندارید باید او را زیر بار تهمت له کنید ...

درست است که پاسخ تمامی شبهات وارده تا را دادند اما حیف وقت نیست که صرف این بیهوده کاریها شود و آیا این همان آب در آسیاب دشمن ریختن نیست ؟

جای تاسف بسیار ...بسیار ...بسیار ...

به چه قیمت یک نفر را بعد از تایید صلاحیت به جریان انحراف وصل میکنید ...آیا این وصال شما خودش نوعی انحراف نیست ...

انحراف از عقیده از مذهب از دین ...تهمت انحراف بزرگی است که درآن دروغ نهفته است ...

کاندیداها ی محترم ...دورغ ---تهمت ---افترا ....ممنوع 

---

حرف آخرم اینکه سیاستمدارانی که برای رسیدن به لباس قدرت از هر راهی وارد میشوند 

هیچ تفاوتی با یک سکولاریسم ندارد 

یک مسلمان سیاستش عین دیانتش و دیانتش عین سیاستش است ...

التماس دعا ...فرج مولا 




 

...

به شدت احساس میکنم یکی از این کاندیداها فقط اومده درد دل کنه و مشکلات رو بگه اصلا انگیزه قوی و مستحکمی برای رئیس جمهور شدن نداره ...

تا امروز در مورد اقتصاد مدام یک شعار داده و اون مهاره تورمه و راهکار خاصی من که از ایشون نشنیدم 

امروز هم بیشتر طراح سوال بوده ...ولی جا داره بگم خوب سوال پرسید .... و در مورد فرهنگ شروع به گفتن تاریخ کرد اما من راهکار خاصی مشاهده نکردم ...

به نظرم این مرد بیشتر از یک رئیس جمهور قابلیت طنز کلامی بالایی داره و بسیار باعث شادابی روحیه ما در منزل شده است ...

البته طنز کلامی هم خود هنری است اما گذشته از این طنز کلامی ایشون رو به جلو نگاه نمی کنند بیشتر روی نقاط منفی تمرکز میکنند و این خوب نیست ...

نقاط منفی رو ما خودمون خوب میدونیم و شما هم که کاندید شدید به طریق اولی باید بدونید ولی راهکار مهار این نقاط منفی چیست 

مثلا اینکه اعتیاد رو به رشد هست ...گفتنش مدام چه فایده ای داره ...به نظرم شخصی که معتاد شده ، شده ...باید به فکر بچه ها و کودکانی { بله متاسفانه کودکان ماهم درخطر اعتیاد هستند خود من 

با چشم خودم سیگار را در دست یک کودک در حد کلاس پنجم دیده ام پس اعتیاد از سنین بالا وارد سنین پایین هم شده } باشیم که هنوز وارد مسئله اعتیاد نشده اند و در واقع دکتر ....بسیار درست اشاره کرد در جمله ای البته در موضوع دیگری بود ولی اینجا در این بحث میشه ازش استفاده کرد که : پیشگیری  بهتر از درمان است ...

امروز یک رئیس جمهور باید حواسش به کودکان باشه تا اونها به دامنه اعتیاد گرفتار نشن ...

با این حساب من امروز در مورد این انسان محترم که جای پدربزرگ من هستند و بسیار ملیح و دوست داشتنی هستند به عنوان یک گزینه برای رئیس جمهور شدن نمی تونم حساب کنم ...

با اجازه گزنیه چهارم هم از لیست من خارج شد ...

ببینیم بقیه در این میدان چند چند خواهند بود ...

التماس دعا - فرج مولا 




 

یه شب خیلی دلم گرفته بود .نشستم پای سیستمم و داشتم کارامو انجام میدادم 

یهو به ذهنم خطور کرد یکی از فایلهای مرحوم شهید کافی رو باز کنمو گوش کنم ...

داشتم گوش می دادم ...ایشون اونشب داشتن روضه ی موسی بن جعفر علیه السلام رو میخوندن .

دلم بدجوری شکست تو همون حال احساس کردم زمان دعاست ...نذر کردم به موسی بن جعفر علیه السلام که اگر ایشون مرحمت کنند و 

در حق این حقیر دعا کنند تا مشکل پیش آمده حل بشه من هم روز شهادتشون همین روضه رو هر جا یی که بودم بخونم ...

حضرت حاجت من رو دادن زودتر از اونچه که فکرش رو بکنم ...

امروز روز ادای نذرمه ...و انشالله روضه رو خواهم خوند ...

روضه نقل از مرحوم شهید کافی 

نمی دونم تا حالا زندانی بودی یا نه ...از صبح همه کار می کنن ولی همینکه نزدیک غروب آفتاب میشه تموم غمهای عالم میاد دل این زندانی رو میگیره ...یه دفه تو فکر میره خدایا الان بچه ها چیکار میکنن یه میگه الان زن و بچم چیزی دارن یا نه که میشه دلشون میگیره زانوی غم بغل میکنن ...مصیب میگه یه دفه دیدم اقا خیلی ناراحته داره زجه میزنه ناله میکنه ...گفتم آقا جان چی شده امشب چقدر ناراحتی .گفت: مصیب به خدا امشب دلم برای رضام تنگ شده -آی میخوام برم مدینه رضام و ببینم ...می خوام برم مدینه رضام رو ببینم ...این روضه رو امروز میخونم همه گریه کنید ...

خدا پاهاش رو میان غل کردن زنجیر به گردنش انداختن .هارون الرشید خواست یه شکنجه ی روحی هم به آقا بده غیر از این شکنجه ها ی جسمی .چه کرد؟ دستور داد یه زن اوازه خونه بی حیایی رو از بغداد آوردن به این زن گفت شما میری تو زندان هرچی میتونی این پسره فاطمه رو اذیت کن هر چه پول بخوای من بهت میدم

بشنوید ...

زندان بان این زن و تو زندان کردن این زن آوازه خون رو تو زندان کردو در بستن .این زنه یه وقت نگاه کرددید یه آقایی صورتش رو رو خاکها گذاشته داره مناجات میکنه ...میگه اللهم انی اسئلک راحت عند الموت و المغفره بعد الموت و العفو عند الحساب ...یکی دو ساعتی گذشت یه وقت زندان بان اومد درو باز کنه ببینه این زنه چه کرده بره گزارش کنه به هارون وقتی دره زندان باز کرد نگاه کرد دید این زنم صورتش رو رو خاکها گذاشته ...اون حقیقت موسی بن جعفر این زن رو عوض کرده زنه هم منقلب شده دید داره داد میزنه میگه خدا ااااااااا...الله ...الله ...زندان بان خواست دره زندان رو ببنده یه وقت زنه صدا زد گفت نمیزارم دره زندان رو ببندی گفت وایستا میخوام برم ..گفت : چی کار داری تو باید تو زندان باشی گفت : من می خوام برم پیش هارون یه حرفی دارم می خوام بزنم اگه منو میکشدم بکشید ..گفت :چی می خوای بهش بگی 

گفت : میخوام برم به هارون بگم نانجیب آقا رو چرا تو زندان کردی ...آی قریب آقام ...وای مظلوم آقام ...اینا همه مقدمه روضه اصلی بود ...آماده هستید ...امروز روز عزاداری موسی بن جعفر علیه السلامه 

بشنوید بگم ...

آقا امام هفتم رو با چند تا دونه رطب زهر آلود مسموم کردن .بعد از اون که آقا رو مسموم کردن یه خانه ی نویی بود و تمیز نزدیکی زندان آقا رو از میان زندان این بازیگرا بیرون آوردن قفل از پای آقا باز کردن زنجیر از گردنش برداشتن ...یه بستر تمیز تو اتاق پهن کردن اقا را در بستر خوابوندن بعد فرستادن دنبال یه مشت رجال شیعه برجسته بغداد آنرا آوردن ...

زندانبان یسندی بن شاهک یهودیه  پیغمبر میگه هیچ جمعیتی  به اندازه ی یهودیا منو اذیت نکردن ...هارون اومده پسر پیغمبر رو به یه یهودی سپرده ...سندی آقا رو تو بستر خوابوند ...رجال آمدند ...عجب نقشه ای ...

زندانبان گفت : شما رجال برجسته ی بغداد هستید مجبور شدیم آقاتون رو برای حفظ برخی مسائل امنیتی مجبور شدیم اینجا نگهداری کنیم  ...پشت سره ما میگن غل به پاش کردن زنجیر به گردنش انداختن تو زندان مرطوبی جاش دادن ...ببنید غل به پاشه ببینید زنجیر به گردنشه ببنید این اتاق اتاق مرطوبیه تو بستر خوابیده ...آقا مریض شده ما ترسیدیم فردا بمیره باز بما بگید آقامون کشتید .بابا آدم تو خونشم میمیره ...ببینید آقا حالش خوب نیست من گفتم بیاید اینجا زنده ببینیدش بعدم یه نامه بنویسید همه شهادت بدید ما رفیم آقا رو دیدیم جاشم دیدیم خوب بود ولی مریض بود  ...

کاغذ شیعه ها گرفتن بببینن امضا کنن تا کاغذ گرفتن آقا سرش رو از تو بستر بلند کرد صدا زد آی شیعه ها ننویسید ...آی شیعه ها امضا نکنید ...

به خدا منو زهرم دادن ...به خدا جیگرمو پاره پاره کردن (الاهی من بمیرم آقا جان ...اینجای روضه که رسید از غربت آقا دلم بدجوری شکست اگه شمام دلتون شکست برای غربت آقا اشک ریختید در حق همه دعا کنید علی الخصوص اما م زمان عج الله ..) ...آی شیعه ها تازگی غل از پام برداشتن آی شیعه ها تازگی زنجیر از پام برداشتن آی شیعه ها امضا نکنید ...صدای شیعه ها بلند شد ...سندی خودش با دستای خودش خودش و هارون رو رسوا کرد ...شیعه ها صداشون بلند شد شما میخواستید مارو گول بزنید ...آی کافی بسه دیگه ...شیعه ها چرا نگم ...سره بچه های فاطمه چی آوردن آی امام زمان بگم یا نه آی زهرا جان بگم یا نه ...منکه ناراحتی قلبی دارم به خودش قسم نمی تونم مستقیم بگم با اشاره میگم ...از جگر داد بزن براش ...بگم تو رو خدا گوش کن ...همینقدر میتونم بگم ...گوش کن 

سندی بن شاهک پشت شیعه ها اومد وقتی رفتن اومد تو درو بست وقتی برگشت تویه دستش یه تازیانه بوده ...دیگه با بدن موسی بن جعفر چی کرده ...فقط همینقدر که آقا صدای ناله اش بلند شد و فریاد زد ای خدا خلاصم کن ...یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ...یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ...

 

لعن الله علی القوم الظالممین من جمیعهم اولین و الاخرین ...

باشد که مورد مقبول حضرت قرار بگیره ...

 

السلام علیک یا موسی بن الجعفر علیه السلام 

 

التماس دعا فرج مولا ...

...