سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکوت سنگ، فریاد دل

 

 

 

--

...

با یه چرخش ساده در کف اینترنت متوجه میشیم که مطالب اکثر وبلاگ و سایت ها مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می باشد 

خب خداروشکر ...

اما یه نکته مهم در اینجا یادآوری انتخابات شورای شهر تهران است ...

شورای شهر تهران جایگاه مهمی داره اما به یک رصد ساده متوجه میشویم که داره کم کم خونه هنرپیشه ها یا حتی ورزشکاران میشه ...

شورای شهر تهران باید جایگاه انسان های متخصصی باشه که با اصول شهر سازی و فرهنگ سازی آگاهی کامل داشته باشند ...

کافیه اتفاقات اخیر و تغیراتی که در سطح تهران اتفاق افتاد رو گاه گاهی رصد کنیم ....میادین قدیمی که بدون دلیل ویران شد ...همین میدان انقلاب خودمان که به خاطر شباهت به نماد های خاص برخی

گروه های خاص فعلا دورش بستس  و معلوم نیست چه خواهد شد 

یا همین مترو طالقانی یه سر بزنید یک نماد در قسمت پله های برقی وقتی از سمت دروازه دولت به سمت تجریش سوار می شوید و آخرین خروجی موقع پیاده شدن نماد یک زن میباشد که بسیار زننده است ...خود من به مسئول این مترو اطلاع دادم و اعتراض کردم اما ...این سخنان کی رود درگوش سنگ .گوش سنگ .بفروش گوش دگر بخر ...(شعر باکمی تحریف بخاطر حفظ ادب)

یا حتی ساختار ضعیف مترو که همه شاهد بودیم با یک بارندگی چند مترو بسته شد به خاطر آب گرفتگی ...و ...

یا حتی مترو چهار راه ولیعصر که به خاطر نماد های فراماسونری که کار شده بود و تلاش همین بچه های فضای مجازی و گروه های دیگر سبب شد تا اصلاح نمایند ...

پس انتخابات شوراها مهم است ...حضور برخی از بازیگران مثل هدیه تهرانی یا مصطفی زمانی در این انتخابات معلوم الحال است ...باز احمد نجفی یک محلی از اعراب دارد...

من منکر شاید برخی فعالیت های خوب نمیشوم اما میگویم بهتر است چشمانمان را باز کنیم و در شور انتخابات ریاست جمهوری همه را با هم رصد کنیم یک ماه تلاش نماییم و نتیجه چند ساله را برداشت نماییم ...

نباید فراموش کنیم بودجه چند هزار میلیاردی تهران به دست چه کسانی می افتد ...

ما در شهر تهران شاهد بدتر شدن هرروز وضعیت فرهنگی جامعه هستیم و فیلمهایی بر پرده میبینیم مانند زندگی خصوصی خانم و آقای میم و فیلمی مانند تهران 1500 به جای ایجاد فرهنگ صحیح ضد فرهنگ می باشد ...

بیایید در این زمینه در انتخاب افراد اصلح سنگ تمام بگزاریم 

 




...

 

...

ثانیه ها و دقیقه ها و لحظه هایی که از حدگذشته بودند ...هنوز صدای زمین خوردن آب مستقیم بود و بی واسطه ...

تا اینکه یک روز بدون هیچ توجهی کاسه ی آب را خالی کردم ...

صدا به ناگاه عوض شد...ناله ای به گوشم رسید ...

دلم گویی به ناگاه بر زمین ریخت ...اما دوامی نداشت ...لحظه ها شکست ...خیالی خام بود ...

پیرمردی با صدایی خش دار بالا را نگاه میکردو بدو بیراه بود که نثارم شد ...دخترک چشم سفید زیر پاتو نگاه نمی کنی تمام سرتا پام خیس شد ...

از شرم و خجالت زبونم قفل شده بود و همونطوری خشکم زده بود ...

دیدم هرکی تو کوچه رد میشه داره به اون پیرمردو من نگاه میکنه ...

چادرمو سرم کشیدمو با خجالت تمام رفتم تو ...

...

دیگه هرروز کاسه رو بدون آب خالی میکردم تویه کوچه ...تویه کاسه یه آه آتشین از ته دلم می کشیدمو و گلهای خشک شده تو ش میریختمو اون از بالای پنجره سرازیر میکردم تویه کوچه ...

نگاه مادرم هرروز غمگین تر میشد ...هر وقت میرفت بیرون و برمیگشت با نگاه سنگینش بهم خیره میشد ...

کم فهمیدم حرفا و پچ پچای دروهمسایه عمونشو بریده ...

....

ادامه دارد 




 

 

...

داری آهنگ میسازی با صدای پای بارون ...

تو نگاهت آفتابه عشقای خاکستریمون ...

تموم هستیمو دادم تا یه روز خوشبخت شی ...

ولی آخرش شده  این روزگارم همه اش تنهایی ...

خاطرات خیسمو گذاشتم رو بنده رخت روزگار ...

تا که آفتابه نگاه مهربونت همرو بخشکونه یار...

همه جای کتابامو خط زدم از اسمای تو  ...

خط زدم   تا پر بشه جای پر از خالی تو ...

حدیث صدای دلم دیگر هوای  نبودن تو  نیست ...

حدیث عشق با وفای مولای رهایی است ...

گذشتی و  مرا رها ساختی با روزگار نامرد ...

اما دست گرفت و در اوج سقوط بلندم کرد... 

دگر شقایق های داغدار دلم یکصدا دلنوازند ...

موسیقی انتظار عجل لولیک فرج میسازند ...

..............................................................................................................................

حرف های یواشکی ...لطفا برداشت غلط نداشته باشید 

 




...

...

درساعت مقرر پنجره را باز کردم ...انگار هرروز دلم در آن ساعت به تب و تاب عجیبی می افتاد ...

کاسه پر از آب بود و گل های سرخ ...

بدون انکه نگاه کنم ...کاسه را درکوچه ریختم ...

اما اینبار صدای قطرات اب جور دیگری بود ...بدون مانعی بر روی زمین سقوط کردند ...

انگار دردشان آمد وقتی انطور با سرعت به زمین سرده کوچه میخوردند ...

صدای شکستن گل ها را شنیدم ...

تعجب کردم ...سرم را از پنجره بیرون آوردم ...

نبود ...او نیامده بود ...

...

ادامه دارد 




یا زینب الکبری سلام الله علیها 

کلُّ شیعة امیرالمومنین علی علیه السلام کعباسِکِ   

همه شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام مثل عباس تواند بانو ...

......

 

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ"

پیوند همیشگی پاسخ ترجمه الهی قمشه ای آیه 18 سوره حشر:

"الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش می‌فرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است."

 

شیعه تمام قد قیام کرده در مقابل حریم حرمت ...

و آماج تیرها را به سینه خریدار است ...

دشمنانتان اینبار کور خوانده اند ...

 


استَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشیْطنُ فَأَنساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِأُولَئک حِزْب الشیْطنِأَلا إِنَّ حِزْب الشیْطنِ هُمُ الخَْسِرُونَ‏(19)

سوره مجادله ...

19 -شیطان بر آنها چیره شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است ، آنها حزب شیطانند بدانید حزب شیطان زیانکارانند.

تفسیر نمونه ج : 23ص :462

در بست در اختیار شیطان و وسوسه‏هاى او قرار مى‏گیرند ، و خدا را به کلى فراموش مى‏کنند ، نه تنها منحرف مى‏شوند که در زمره عمال شیطان و اعوان و انصار و لشکر و حزب او براى گمراه ساختن دیگران قرار مى‏گیرند .

امیر مؤمنان على (علیه‏السلام‏) در باره آغاز وقوع فتنه‏ها و اختلافها مى‏فرماید : ایها الناس ! انما بدأ وقوع الفتن اهواء تتبع ، و احکام تبتدع ، یخالف فیها کتاب الله ، یتولى فیها رجال رجالا ، فلو ان الباطل خلص لم یخف على ذى حجى ، و لو ان الحق خلص لم یکن اختلاف ، و لکن یؤخذ من هذا ضغث ، و من هذا ضغث ، فیمزجان ، فیجیئان معا فهنالک استحوذ الشیطان على اولیائه ، و نجى الذین سبقت لهم من الله الحسنى : اى مردم آغاز وقوع فتنه‏ها آراء باطلى است که از آنپیروى مى‏کنند ، و بدعتهائى است که بر خلاف حکم قرآن گذارده مى‏شود ، و گروهى از مردم به دوستى گروهى دیگر ، و تبعیت آنها در این امور مى‏پردازند ، اگر باطل به صورت خالص خودنمائى مى‏کرد از دیده هیچ صاحب عقلى پنهان نمى‏ماند ، و هرگاه حق از آمیزش به باطل خالص مى‏شد اختلافى رخ نمى‏داد ، ولى بخشى از این مى‏گیرند و بخشى از آن ، و ممزوج مى‏کنند ، اینجا است که شیطان بر دوستان خود چیره مى‏شود ، و آنهائى که توفیق الهى یارشان شده رهائى مى‏یابند.

همین تعبیر در کلام امام حسین سید الشهداء (علیه‏السلام‏) در کربلا دیده مى‏شود که وقتى صفوف اهل کوفه را همچون شب تاریک ، و سیل خروشانى ، در مقابل خود دید ، فرمود : عجب بندگان بدى هستید ! اظهار اطاعت خدا و ایمان به رسول کردید ولى اکنون آمده‏اید ذریه پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) را به قتل برسانید ، لقد استحوذ علیکم الشیطان فانساکم ذکر الله العظیم : شیطان بر شما چیره شده ،

-------------------------------------------

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد