...

رفتیم دیدار ...دیدار خانواده شهید حسن  طهرانی مقدم شهید  مهدی نواب و شهید محمد قاسم سلگی 

شهید نواب و شهید سلگی مثل دوبرادر دوقلو بودن ...اونا باجناق هم بودن ..همسر شهید نواب هر یک کلمه که از شهید نواب میگفتن کنارش اسم شهید سلگی رو هم میاوردن ..

متاسفانه قسمت نشد همسر شهید سلگی ببینیم گویا مجلس ختم باید میرفتن ...کم سعادتی از جانب ما بود ...

همسر شهید نواب خیلی عاشقانه از شهید تعریف میکردن ...میگفتن : ایشون یکپارچه محبت بودن ...دربودنشون هیچوقت نفهمیدن سختی های زندگی یعنی چی ...اما بعد از رفتنشون تازه فهمیدن هفده سال درکنار چه غیور مردی زندگی میکردن ...

(انسان بزرگ وقتی هستن مثل ستاره های خاموش میمونن ...وقتی میرن تازه نورستاره دیده میشه .(گفتارنویسنده )..)

همسر شهید طهرانی مقدم بانوی فرهیخته ای بودن و میگفتن به اصرار شهید با وجود دوتا بچه تحصیلاتشون رو ادامه دادن و به مدارج عالیه رسیدن ...

یه نکته بارز بین این سه شهید بزرگوار بود و اون هم این بود ....اخلاص این سه شهید ...از کل صحبت های این دو بانوی فرهیخته به این رسیدم ...

این شهدا ...بسیار اهل نماز اول وقت بودن ...

خیلی جالب بود برام وقتی همسرشهید طهرانی مقدم گفتن : که شهید برای صخره نوردی رفته بودن بعد اون بالا روی دیواره صخره وقت نماز ظهر میشه ...شهید میخواستن همون وسط نماز ظهر بخونن ..همه فریاد که نکن اینکارو خطرناکه اما ایشون خودشون رو پرتاب میکنن به سمت شکافی که اندازه ایستادن یک نفر به سختی بوده و حتی طناب رو هم از خودشون جدا میکنن و میایستن و نماز اول وقتشون رو میخونن ....ایشون فرمودن : این نمیتونه ریا باشه ...اوج اخلاصه ...

جالب بود هردوی این بزرگواران میفرمودن برا ی تربیت فرزندان شهدای بزرگوار هیچ اجباری در شیوه تربیتی نداشتند بلکه با رفتار مناسب لبخندی که همیشه روی لبانشون بود عطوفت ومهربانی و درهمه ساعات زندگی با عملشون و گفتار صمیمانه شون آداب اسلامی رو به فرزندان آموزش دادن ...

همسر شهید نواب میگفتن ...یه روز یه خبرنگاری اومده بود برا ی مصاحبه و گفت : این سه مثلث عشق بودند ...

میفرمودن این شهدا هرگز به زیردستانشون سخت نمیگرفتن و با اونا مهربان بودن و بسیار روی حق الناس حساس ....

نقطه ی عطف این شهدا این جمله بود 

تنها رئیس ما حضرت آقا هستند 

 

...

 

شادی روح تمامی شهدای غدیر صلوات