این روزها وقتی تو خیابان های شهرمون میرم خیلی دلم میگیره ، سرمو میندازم پایین که چشمم به کسی نیافته ، نبینم این همه بی حیایی نبینم این همه بی غیرتی ، انگار این دو امانت الهی به قهر  روی زمین نیستند به آسمان ها رفته اند ...پنج شنبه توی خیابان یه خانم رو دیدم که مانتوی بدفرمی پوشیده بود و ساپورت پاش کرده بود با یه کفش پاشنه دار ....هر چی خواستم جلوی خودم بگیرم نشد ، دلم داشت میترکید ...آخه کم عقلی کم خردی تا چه حد ، یعنی تا این حد ...وجودت را داری مفت میدی جاش داری چی میگیری ...خودم بهش رسوندم چند قدم اهسته باهاش راه رفتم یه نگاه بهش انداختم گفتم و با یه لحن آرام بهش گفتم : ببخشید مانتوی شما ازپشت سر خیلی ناجوره شلوارتون هم خیلی تنگه کاملا چسبیده من به عنوان یک زن جذب شدم چه برسه به این مردها اصلا این مردها به درک شما به فکر خودتون باشید این درست نیست ، بعدم گفتم ببخشید و خداحافظی کردم ..تو نگاهش تعجب موج میزد ....نمیدونم دیگه به فکر فرورفت یا نه ولی من غصه دار شدم و امروز توی اتوبوس صحنه ای دیدم که دلم خواست بمیرم ...مرد جوان به همراه یک دختر با ما سوار شدن با کلی بچه مدرسه ای پسرای راهنمایی بودن ان دوتا ایستادن حد فاصل خانم ها و آقایون ...اما چه ایستادنی ، انگار که دیگه اتاق خواب با اتوبوس هیچ فرقی نداره ، برای برخی همه جا اتاق خوابه ، دیدم همه سکوت کردن ، سکوت جایز نبود ، گفتم ببخشید آقا اینجا مکان عمومیه لطفا رعایت کنید ، توجهی نکردن دوباره گفتم انگار خودشون زده بودن به نشنیدن برای بار سوم گفتم ، دختره قاطی کرد گفت شوهرمه ، گفتم چه ارتباطی داره اینجا اجتماع هست اتاق خصوصیتون نیست که ، صدای بقیه هم درآمد گفتن این چه وضعشه مگه غیرت نداری ، دختره پررو جواب میداد ، پسره جلوی دهنش میگرفت که حرف نزنه ، ولی فایده نداشت ، بهش گفتم اینجا اتاق خصوصیتون نیست اینجا اجتماعه لطفا شعورتون برسه شما هرغلطی خواستین تو اتاق خصوصیتو ن داشته باشید به کسی ربطی نداره ولی اینجا جامعه است چهار دیواری نیست ، پسره جلوی دهنش گرفت و ساکتش کرد ، یکم حیا کردن ولی ...ولی ...واقعا حالم بده ...میخوام بالا بیارم از این همه بی غیرتی و بی ناموسی ، چه به روزگارمون امده ...خدا لعنت کنه رضا خان رو که این تخم بی حیایی و بی عفتی و بی غیرتی رو کاشت و امروز دارن اجنبی های مستکبر درو میکنن ...

دراین جامعه سکوت جایز نیست باید نهی از منکر کرد ...باید ...

جامعه ای که نهی از منکر نشه ان جامعه از بین میره ...بعد هی الکی دعا کنیم امام زمان عج الله بیان ...اگر تو این شرایط بیان که اولین نفری که تیغ به روزشون میکشن همین هایی هستن که هی مدام به زبان میگفتن بیا ....مثل کوفه ...مسجد ...شهادت مسلم بن عقیل و هزاران نامه ...