امروز برخی اتفاقات میافتد که اول و اخرش از همان ابتدا معلوم بود اما برخی با بستن چشمشان مانند کبک سرشان را زیر برف کردند و هی با پا می کوفتند که نه اینجا یک چیزی هست

نه ...هیچ چیز نیست ...حتما باید در شلنگ شنا کنید تا بفهمید چیزی نیست ...

حالا هی بر سر قبری که خالیست فاتحه بخوانید...