سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکوت سنگ، فریاد دل

شنبه صبح بود و بعد ازکلی خستگی از خواب بیدار شدم ...دوشنبه یه امتحان سخت و نفس گیر در پیش روم بود ...

فکر امتحان داشت دیوونم میکرد ...

تا بعد ازظهر اصلا دستم به سمت کتاب نرفت ...غروب برای دوساعت خوابیدم تا ذهنم آروم بشه ...

بیدار شدم و خیلی صاف و ساده به خداگفتم : خواهش میکنم کمکم کن ...

بلند شدم رفتم سر کتاب ...اصلا به حجمش نگاه نکردم شروع کردم به خوندن ...الحمدلله یه نقطه مثبت اینجا بود که تعداد زیادی از درسها رو در طول ترم چند بار خونده بودم اما مهم قسمت آخر کتاب بود که همش حفظ کردنی بود ...

حتی به اون قسمت فکر هم نمیکردم ...هیچی اونشب تا 12 شب یه تعداد درس رو خوندم ...

فردا ی شنبه یعنی یکشنبه فقط یه روز مهلت داشتیم با توجه به اینکه فکر میکردم امتحان ساعت 8 صبح هست ...

ساعت همنیطوری با سرعت سپری میشد اما درسهابه سختی پیش می رفت ...به خصوص هرچی به سمت انتهای کتاب نزدیک میشدم ...

تازه اون قسمت رو هم هفته قبل تو فرصت هایی که داشتم یه دور تقریبا خونده بودم ...

ساعت 10 شب شده بود و هنوز سه در مونده بود تازه تمرینارو که اصلا نخونده بودم از اونطرف یه سری نمونه سوال استاد داده بودن که اصلا نگاشم نکرده بودم ...

خلاصه یه لحظه احساس کردم دیگه واقعا ذهنم نمیکشه ...خسته و داغون داغون ...تو اتاق کوچیک وباصفای خودم بودم درش بستمو اشک بود که از چشمام ریخت پایین ...همونجا دستمو بردم بالا گفتم خدایا من غلط کردم ...توبه میکنم از گناهایی که مرتکب شدم کمکم کن ...

بعدش دوباره شروع کردم به خوندم تقریبا 11:30 بود که تموم کردم ...از خستگی وقتی سرم گذاشتم رو بالشت نفهمیدم کی خوابم برد اما خوب نتونستم استراحت کنم چون انگار ذهنم روشن بود درگیر امتحان 

صبح زود بلند شدم و بعد از نماز یه بیست دقیقه چشام بسته شد انگار به یه خواب عمیق فرورفته بودم داشتم خواب میدیدم که یه دفه از خواب بیدار شدم ...اما خوابش خیلی بهم چسبید طوری که ذهنم آرومه آروم شد ...

به خیال اینکه امتحان ساعت 8 صبح هست راه افتادم تا 7 صبح برسم حوزه تا با بچه ها یه مباحثه ای داشته باشیم ...تو راه دست به دامن ملائکه شدم گفتم نوکرتونم من همه تلاشمو کردم هفته پیشم که شاهد بودین فرصت چندانی نبود خواهشا سر امتحان بهم برسونین ...

تا اینکه رسیدم یکی دوتا از بچه ها اومده بودن .شروع کردیم همون نمونه سوالارو خوندن الحمدلله مفیدبود که یه دفه دیدم ساعت نزدیک 8 صبح به بچه ها گفتم چرا بقیه نیومدن یهو بهم خندیدن گفتن امتحان ساعت 10 صبح ...

آخه یه سری امتحانا که اصلی هست و از قم میاد ساعتش سراری برگزار میشه .تو اون لحظه خدا رو تو دلم شکر کردم انگار که یه انرژی مضاعف گرفتم خب دوساعت دیگه وقت بود و میشد یه مرور خوب با بچه ها داشت به خصوص اینکه یدالله مع الجماعة ...اینجور زمانا که انگار با دوستات درس میخونی و برای همدیگه تو ضیح میدیم انگار خداوند عنایت میکنه و فهم خودمون هم بالا میره و ذهن از حالت خاموشی به حالت آماده درمیاد ...

امتحان شروع شد بعد از قران و دعای فرج برگه ها پخش شد نگاشم نکردم چشمامو بستم یه بسم الله گفتم از خدا کمک خواستم ...

الحمدلله امتحان خوبی بود و واقعا باید بگم فقط خدا فقط خدا کمکم کرد تا تونستم از این امتحان نفس گیر جون سالم به در ببرم ...

انشاءالله نتیجه اش همونطوری که احساس میکنم بشه و پیش استاد شرمنده نشم ...

 




 

جای تبریک داره برای نظام آموزش و پرورش کشور که یک گام دیگر رو به جلو برداشت 

قانونی شدن عدم استفاده دانش آموزان از لوازم التحریری که روی آن تصاویری مانند باربی و غیره دارد 

و نکته مهم تر اینکه این کار رو در زمان صحیحی انجام دادن 

یعنی وقتی که جبهه مقابل تهاجم فرهنگی از نظر جایگزینی یه یکی دوسالی هست که تجهیز شده ...

یه نمونه این طرح ها ثنا و ثمین هست که بسیار جالبه ...

 

...




این متن تنها تحلیل و برداشت نویسنده از تاریخ و برداشتی آزاد از تاریخ  در زمان حاضر میباشد ...شاید در مزاق برخی صحیح و در مزاق برخی ناصحیح باشد ...

 

بعد از جنگ بدر و پیروزی شگفت مسلمانان نبرد دیگری شکل گرفت در منطقه ای به نام احد ...مکانی که تنها راه نفوذش تنگه ای بود بنام احد ...پیامبر گرامی اسلام 50 نفر از لشگریان را در آن تنگه قرار دادند و حکم نمودند تا در هیچ شرایطی یعنی حتی پیروزی تنگه را رها نکنند ...

نبرد به خوبی پیش میرفت و سپاهیان توانستند پرچمدار سپاه کفر را از سر راه بردارند و پیروزی از آن مسلمین بود ...سربازانی که در تنگه بودند دیدند مسلمین مشغول جمع کردن غنیمت هستند و آنها با خود پنداشتند که نکند از این غنائم جا بمانیم و اینجا بود که فرمان پیامبر خدا را نادیده گرفته و به سمت میدان جنگ رفتند و مشغول جمع کردن غنائم شدند ...

تنها 10 تن در تنگه ماندند ...دشمن که متوجه عدم حضور و آزاد بودن تنگه شدند از پشت به سپاه اسلام حمله نموده و ورق جور دیگری رقم خورد ...

تنها جنگی که پیامبر گرامی اسلام بیشترین صدمات را برداشتندو دندان مبارکشان شکست و تنها دوتن در مقابل آنان از حریم پیامبر اسلام دفاع نمودند ...یکی از ان دوتن حضرت علی علیه السلام بود و همانجا ندای اسمانی آمد ...لا سیف الا ذوالفقار ...لا فتی الا علی ...

اما اینکه نویسنده این متن وضعیت امروز را ارتباط به نبرد احد داده است  به خاطر چند نکته است :

1- حکم رهبری تحقق حماسه سیاسی بود که الحمدلله این حماسه شکل گرفت همانطور که در نبرد احد مسلمین ابتدا پیروز میدان بودند البته امروز ملت ایران این پیروزی شیرین را بدست آورده اند با حضورشان در شکل گیری این حماسه ...اما باید این پیروزی حفظ شود و در راستای اهداف نظام و مردم به کار گرفته شود ...و طبق فرمایش مقام معظم رهبری : مردم به هر کاندیدایی رای بدهند رای به نظام جمهوری اسلامی ایران است ...

2 - شعار انتخابات اکثریت کاندیداها اقتصاد بود ...اما رهبر عزیزمان که درحکم امام یعنی همان رهبر امت هستند منتهی در معنای وسیعتر مدام تکرار نمودند که اصلح را انتخاب نمایید و ایشان فرموده بودند شخصی  را انتخاب کنید که به اشرافیت وصل نباشد ...اما نتیجه انتخابات این نبود ...البته باید اذعان داشت که هیچ کس نمیداند که حضرت آقا چه شخصی را برگزیدند ولی با توجه به بیاناتشان و راهنمائیهایشان ما را هدایت نمودند ...شاید باید اندکی تیز بین بود امروز کاخ سفید سلامت انتخابات ایرانی را تایید میکند که در سال 88 به آن برچسب تقلب زدند ...شابد در نگاه خوش بینانه به خاطر حماسه سیاسی مردم ایران است اما سوال برای من است که سال 88 حضور مردم بیش از 72 درصد بود اما چرا امروز ؟بگذریم ... 

3- سپاه اسلام از نیروهای دشمن آسیب ندید از لشگر داخلی مورد ضعف قرار گرفت و همین در پی غنیمت رفتن موجب شکست سخت و صدمات بسیار بر امامشان شد و اما فضای امروز این مطلب را میرساند که چون پشت کاندیدای منتخب دو شخص برجسته و مشهور قرار داشتند مردم رای داند و به گونه ای که در سایت ها فرزند یکی از این مشهورین اعلام داشت که این رای ها برای پدر من می باشد ...در بین مردم هم که میچرخید و سوال میکنید به شما همین را میگویند ...حتی کسانی که قبل از انتخابات در ستاد تبلیغ مینمودند ...نمیدانم شاید نویسنده حقیر این متن دیگر بیش از حد ریز شده است ...

4- اما اینکه در مطلب قبلی به صراحت اذعان داشتم که عده ای کثیر از امت حزب الله به کاندیدای منتخب رای دادند فهمش انچنان سخت نیست با یک قیاس ساده با انتخابات 88 که دشمن  با تمام قوا به صحنه آمد و تنها رای خالصشان 8 میلیون رای بود .البته لازم به ذکر است که فضای انتخاباتی سال 88 با فضای انتخاباتی سال 92 قابل قیاس نیست .خب اگر امروز تمام آنها قرار به رای دادن داشتند نباید بیش از این میشد پس قطع یقین رای از جانب دیگری بوده است ...رای که از بیرون یا خارج از کشور وارد نشده پس باید خطری عمیق تر را بیابیم ...یعنی تغییر اولویت ها و تفکر دینی ...در این زمان بیش از این مطلب را باز نمیکنم شاید در فرصتی بهتر به این مطلب پرداخته خواهد شد ...

اما در آخر عرض میکنم نتایج شکست سهمگین احد سبب شد تا مسلمین دیگر فرمان پیامبر خدا را کاملا جدی بگیرند و درهیچ شرایطی از حکم ایشان سر باز نزنند و این پیروزی بسیار بالایی بود که با توجه به آیات 140 تا 142 سوره آل عمران به این استناد می رسیم ...

و بعد از این شکست سپاه اسلام بیشترین فتوحات و پیروزی ها را داشتند ...

در نتیجه از اینکه گفتم امت حزب الله دیر نشده و همگی باید علی وار در مقابل آماج حملات و پشت سر رهبرمان  بایستیم اذعان به این مطلب دارد .این انتخابات هم امتحانی بود برای غربال شدن و شناخته شدن ضعف ها و قوت ها .پیروزی زمانی معنا پیدا میکند که طعم تلخ شکست چشیده شود پس از همین ابتدا با بصیرت جلو میرویم ولی قضاوت عجولانه نمی کنیم .

اما منتخب 18 میلیونی ملت بزرگ و عزتمند ایران منتخب تمام 75 میلیون ایرانی است و همه ما در مقابل این رای مردم تمکین می کنیم و امیدوار هستیم جناب آقای دکتر حسن روحانی  طریق اسلام و مقاومت را بر هر چیزی مقدم بشمارند و به شعار اعتدالی که داده اند عمل کنند و همانطور که رهبر عزیزمان در پشت سر ایشان تمام قد ایستاده اند ما نیز اطاعت  از ولی امرمان میکنیم و تمام قد در پشت سر رئیس جمهورمان می ایستیم و از ایشان حمایت می کنیم ...

اما به شخصه از رئیس جمهورم انتظار دارم دست در دست اشرافیت ندهد و به فکر مستضعفین جامعه باشد و بداند این پابرهنگان همه در پشت سر او خواهند ایستاد و ایشان از افرادی که صلاحیت دارند استفاده نمایند .

برای ایشان دعا میکنیم تا در پشت سر رهبری و در سایه حضرت ولی عصر عج الله ملت اسلامی ایران را به قدرت جهانی برسانند ...

آیات 140 تا 142 سوره کریمه آل عمران 

 

برگزیده تفسیر نمونه ، ج 1، ص 333

 (آیه 140)- در این آیه درس دیگرى براى رسیدن به پیروزى نهایى به  مسلمانان داده شده است که: «اگر به شما جراحتى رسید به آنها هم جراحتى همانند آن رسید» (إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ).

بنابراین، سستى و اندوه شما براى چیست؟! سپس اشاره به یکى از سنن الهى شده است که در زندگى بشر حوادث تلخ و شیرین رخ مى‏دهد که هیچ کدام پایدار نیست، و «خداوند این ایام را در میان مردم بطور مداوم گردش مى‏دهد» تا سنت تکامل از لابلاى این حوادث آشکار شود (وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ).

و سپس اشاره به نتیجه این حوادث ناگوار کرده، مى‏فرماید: «اینها به خاطر آن است که افراد با ایمان، از مدعیان ایمان شناخته شوند» (وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا).

 «و یکى از نتایج این شکست دردناک این بود که شما شهیدان و قربانیانى، در راه اسلام بدهید» (وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ).

اصولا ملتى که قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد همیشه آنها را کوچک مى‏شمرد اما به هنگامى که قربانى داد هم خود او، و هم نسلهاى آینده او، به دیده عظمت به آن مى‏نگرند.

در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند ستمگران را دوست نمى‏دارد» (وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ) و بنابراین از آنها حمایت نخواهد کرد.

(آیه 141)- در این آیه به یکى دیگر از نتایج طبیعى شکست جنگ احد اشاره شده است و آن این که این گونه شکستها نقاط ضعف و عیوب جمعیتها را آشکار مى‏سازد و وسیله مؤثرى است براى شستشوى این عیوب، قرآن مى‏گوید:

 «خدا مى‏خواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد و کافران را تدریجا نابود سازد» (وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ).

 (آیه 142)- در این آیه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحیح یک اشتباه فکرى مسلمانان اقدام مى‏کند و مى‏گوید: «آیا شما چنین پنداشتید که بدون                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 334

 جهاد و استقامت در راه خدا مى‏توانید در بهشت برین جاى گیرید (شما گمان کردید داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟) در حالى که هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ).


التماس دعا ...فرج مولا 

 




نظامی که دیروز در سال 88 متهم  به جابه جایی 11 میلیون ...شوخی نیستا ...11 میلیون رای بود ...

جالبه همون دولت ...یعنی نمی تونست 250 هزار رای ناقابل مردم رو جابه جا کنه تا انتخابات به دور دوم کشیده بشه ...

نه ...اون آدم هایی که دیروز فریاد تقلب شد تقلب شد رو با صدای رسانه های دنیا سر دادند امروز به تمجید از سلامت انتخابات شعار میدن...

جالبه نه ...

نظام همون نظام و دولت همون دولت ...اما 

اما ...

این اما با شما ...

یادمون نره ...امت حزب اللهی ...که عده زیادیتون امروز رفتین و به اصلاح طلب ها رای دادین 

فکر نکنین که ما ندیدیم ...

شما تنگه احد رو رها کردید...

اما هنوز دیرنیست ...

باید با موشکافی و دقت البته بدون اخلال در کار دولت لحظه به لحظه رو رصد کینم 

و در آغاز این دفاع 4 ساله ...در میدان نبرد احد علی وار در مقابل تیر ها و حملات بایستیم تا نتیجه احد در تاریخ امروز ما عوض شود ...

 

لبیک یا سید علی ...لبیک رهبرم ...لبیک 

 

التماس دعا ...فرج مولا 




نکته قابل توجه تو این انتخابات 92 این بود :

کسانی که در سال 88 بازنده میدان بودند سریع و بدون تفکر برچسب تقلب را به نظام زدند 

و امروز همان ها برنده میدان رقابت شدند و خبری از برچسب زنی نیست ...

اما عملکردها :

آنان که دیروز برنده میدان شدند طعم خوش بردن زهرشان شد با برهم زدن نظم عمومی توسط بازنده ها 

اما امروز طعم شیرین برد را به گروه برنده تبریک گفتند و حتی با آنان در شادیشان شریک شدند 

میان ماه من تا ماه گردان 

تفاوت از زمین تا آسمان است 

و این است تمایز تفکر اصولگرا و اصلاح طلب 

امیدوارم اصلاح طلب ها نخواهند مانند قبل عمل کنند و واقعا طریق اعتدال را در پیش گیرند 

و اعتدال در کلامشان شعاری بیش نباشد 

می نشینیم و نگاه میکنیم ...

اما این عدم پیروزی برای اصولگراها شاید لازم بود برای اینکه درمیدان رقابت رقیب رو کوچک نبینند و در جائیکه اتحاد لازمه سرود تفرقه سر ندن ...

انشالله این شکست پلی است برای پیروزی بزرگتر 

و امت حزب الله در زیر پرچم ولایت 

یکصدا 

ماشالله ...حزب الله

 

التماس ذعا...فرج مولا