بیش تر از 40 روز از برگشتن فرشته میگذره ...به خاطر میارم روزی رو که فهمیدم فرشته پیدا شده و من واقعا از ته قلبم خدا رو شکر کردم انگار قلبم آرامش گرفت ...رفتم ودر مراسم تدفین تو شهرستان سیرجان شرکت کردم ... هنوز بقایای سیل مشهود بود ....درخت های شکسته، دیوار های گل آلود ، ماشین های مچاله شده ...
هنوز چهره مات و مبهوت پدر فرشته رو یادمه که شوک زده بود از اینکه چطور این مصیبت بزرگ به سرش آمده همسر و دو دختر و نوه خوشگل چطور در دل خاک کنار هم آرام گرفته بودند ...
خواهری که بی تاب بود ...هر لحظه بیهوش می شد و در ک این مصیبت براش سنگین بود خیلی سخت ...
و قلب خودم که در درون خدا رو شاکر بود که پیکر دوستش پیدا شده و در دل خاک به آرامش رسیده ...
و فهم بی تابی مادران شهیدی که فرزندانشون هنوز مفقودن و بی اثر ، و واقعا این نعمتی است که خاکسپاری وجود داره .
از خدای بزرگ برای پدر و خواهر دوست عزیزم فرشته تقی خانی طلب صبر میکنم صبری زینبی ...
سلام علی قلب زینب صبور سلام الله علیها...
شادی روح این عزیزان صلوات