واحد عربی میثم مطیعی در شب عاشورا محرم 92
(در غم سید الشهدا و همچنین خطاب به گروههای سلفی و تکفیری در سوریه)
شاعر: مرتضی حیدری آل کثیر
طَغی الحزنُ سَیلاً بِقلبی/ کأنّی بِوادِ البلاءِ
اندوه و غم در قلب من همچون سیلی طغیان کرد، چونان که گویی در وادی بلا هستم
بِجَنبِ الفراتِ فأبکِی/ عَلیکَ لِحدِّ العَماءِ
پس برتو در کنار فرات تا سرحدّ کوریو نابینایی میگریم
هو الدّینُ دینُ الرّسولِ / وَ أحیَیتَه بالدِّماءِ
این همان دین پیامبر (ص) است و توهستی که آن را با خون دوباره زنده نموده ای
هو الماءُ مَهرُ البتول/ و أنتَ قتیلُ الظِّماء
این آب است که مهریه زهرای بتول (س) است، حال اینکه تو شهید تشنه لب هستی
فأنتَ الحُسین/ و سبط الرّسول
تو حسین هستی، تو نواده پیامبر خدایی
أبوکَ علیٌّ و إبنُ البتُولِ
پدرت علی است و فرزند زهرای بتولی
(یاحسین یابن الزهراء)
حَثَثتُ الیکَ خُطائی/ علی سِکّةِ النائباتِ
گامهای خود را بر روی جاده مصیبتها با شتاب به سوی تو حرکت دادم
تَحدَّیتُ کلَّ البلایا/ علی حبِّکَ یا نَجَاتی
در مقابل تمامی بلاها و آزمایشهای الهی مبارزه طلبی کردم، به پشتوانه دوستی و محبت تو که مایه نجات من هستی ای حسین جان
علی رَغمِ أنفِ الطُّغاةِ/ أنا لا أهابُ المَماتِ
بر خلاف خواست مستبدان و مستکبران، من از مردن هراسی ندارم
و حُبّی الیکَ مَسارٌ/به قد تَسیرُ حیاتی
محبت من نسبت به تو همان راهی است که به واسطه زندگی ام در جریان است
لجأتُ الیکَ /بِکَربِ البَلاء
به سوی تو پناه آوردم، به کربلا، سرزمین بلا
رَمیتُ وُجودی/ بتُربِ الولاءِ
تمام کیان و هستی ام را در خاک و سرزمین ولایت و دوستی اهل بیت پرتاب نمودم
(یاحسین یابن الزهراء)
علی بابِ أُختِ الحُسین / أری کَفَّ عبّاسِ حامی
دستان حمایتگر عباس(ع) را بر در حرم خواهر حسین (ع) یعنی (زینب کبری) میبینم
فمازالَ آلُ یزیدٍ / یَهابُونَ تلکَ الخِیامِ
هنوز هم خاندان یزید از آن خیمهها هراس دارند
و هذا خِطابِی إلیکُم/ ببُرکانِ عَزمٍ تَفَجَّر
این پیام من به شما تکفیری هاست؛ با آتشفشانی در حال انفجار از عزم و اراده
جمیعاً غََدَونا جُنُوداً/ ضحایا لأولادِ حَیدر
همه ما سرباز گشته ایم، ما فداییان فرزندان حیدر (ع) هستیم
فنحنُ المُوالیِن/ لخیرِ الوصییّن
ما دوستداران برترین اوصیاء یعنی (امام علی (ع) ) هستیم
مِن الشامِ نأتی/ و مِن قَلبِ بَحرین
از سرزمین شام میآییم/ و از قلب بحرین
(یاحسین یابن الزهراء)