بسم الله الرحمن الرحیم
هجرت از درون ...
دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشده ، گذرگاهی است تا در آن زاد و توشه آخرت بردارید . پس با شتاب آماده ی کوچ کردن باشید و مرکب های راهوار برای حرکت مهیا دارید .(خطبه 132/بند 8،9 /نهج البلاغه دشتی )
و بدانید ایمان بر دوقسم است : یکی ایمانی که در دل ها ثابت و برقرار و دیگری درمیان دل ها و سینه ها نا پایدار است [و اما در این راه] هجرت بر جایگاه ارزشی نخستین خود قرار دارد .خدا را به ایمان اهل زمین نیازی نیست .چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشکار کنند .و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت جز آنکس که حجت خدا بر روی زمین را بشناسد .
هر کس حجت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد ، مهاجر است و نام مستضعف در دین بر کسی که حجت بر او تمام شد و گوشش آن را شنید و قلبش آن را دریافت صدق نمی کند و معذور نیست (خطبه 189 ، بند 1..4 /نهج البلاغه دشتی )
پس آگاه باشید اگر شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می کند بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه میدهم که مایه ی بلندی درجات من و نجات شماست .اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته ام و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم تر بوده ام .(خطبه 57 ، بند 1، 2/نهج البلاغه دشتی ) پ .ن
پ.ن : با توجه به فرمایش امیر مومنان علی علیه السلام هجرت باید از درون صورت بگیرد و مهاجر واقعی کسی است که به امام خویش معرفت یافته و از درون رو به سوی او کند و این گرایش درونی قطعا گرایش بیرونی را به همراه خواهد شد چرا که هر امری هم ظاهری دارد و هم باطنی و هر امر ظاهری میتواند با باطنش مخالف باشد که صورتی از نفاق را به همراه دارد مگر در شرایط اجبار و تقیه که حضرت نیز اشاره نموده اند والا امور باطنی امور ظاهری همگام با خود را به همراه دارد .پس تا زمانی که ما امام زمان خویش را به خوبی نشناخته ایم این مهاجرت اتفاق نیافتاده و ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم ...
اما شناخت امام یعنی چه ؟ از دیدگاه نویسنده خرد این کلام شناخت امام هم شامل شناخت تئوری از ایشان میشود مثلا دانستن تاریخچه زندگی ایشان و هم شناخت در بعد معرفتی و احساس واقعی حضور ایشان که مجال بحث در این مقاله کوتاه نمیباشد ...
انشاءلله به قید حیات با توجه به نهج البلاغه در مقاله ای دیگر درمورد چگونگی شناخت امام از زبان خود حضرت سخن خواهیم راند ...