روزی از خواب برخواستم .انگارهمه ی عالم جابه جا شده بود.آنروز، آخرین روزه مهلت بود و من باید بازمیگرداندم .
شب قبل روایتی خواندم از رسول اکرم صلی لله علیه و آله :مضمونش این بود«شخصی نزد ایشان آمده و گفته بودند که مقروض هستند و مقدار اندکی مال دارند و عهد و عیالشان نیز گرسنه اند ، پرسیده بودند قرض را بدهم یا مال اندک را نگهدارم برای معاش عیال یا اینکه قرض را بدهم و برای مخارج صدقه بگیرم حضرت فرموده بودند :باید با آن مالی که دارید قرض را بدهید و برای مخارج منزل صدقه بگیرید اما قرض را ادا نمایید .»
تمام پشتم لرزید.من که قصد بازپس ندادنش را نداشتم چرا که اگر قرضی که میگرفتم از ابتدا نیت پس دادنش را نداشتم آن پول برمن حرام بود .اما وامانده بودم .با چه کنم ؟ در این حین صدای اذان را شنیدم.دست یاری به سمت صاحب اذان دارز کردم .نمازم را خواندم بعد از آن توسلی نمودم تا خداوند راهی برای ادای دین برمن بگشاید.
زنگ در ساعت 8 صبح به صدا درآمد .صاحب پول بود وقتی حال بده مرا دید پرسید:پول را آماده نکرده ای؟ سرم را به زیر انداختم گفتم شرمنده ام .در این مدت خیلی به این درو آن در زدم اما ، نشد.حال حکم از آن شماست ، می توانید سفته ها را به اجرا بگذارید و این خانه را که تنها دارایی من است به حرا ج بگذاریدتا بدینوسیله مبلغ قرض را بازپس گیرید .
گفت : در دین آمده اگر شخص بدهکار توانایی پرداخت نداشت بهتر است به او مهلت بدهید و اگر تنها دارایی اش منزل مسکونی اش می باشد از او نگیرید .
گفتم:پس باید چه کنم ؟
گفت: بهتر است قراری بگزاریم .شما مبلغ قرض را هر ماه مقداری باز پس دهید اینطور هم قرض اقساط میشود و پرداخت آن آسان و من هم به پولم میرسم .
لبخندی به روی لبانم نشست .خدارا شکر گفتم بابت راهی که بازکرد.روی ماه آن انسان مومن را هم بوسیدم .او نیز به من گفت :به تو نیت با تو راه آمدم ،اول اینکه انسان صادق و راستگویی هستی و مرا سرکارنگذاشتی و به دنبال خود نکشاندی .دوم اینکه قرض را بانیت او به تو دادم چرا که در قرآن فرموده است : من جاء بالحسنه فله عشر امثالها ...
******************************
قرض الحسنه نیز نوعی حسنه می باشد .اگر امت مسلمان دست یکدیگر را بگیرند و گره از کار مسلمانی باز کنند او مجبور نمی شود به سمت ربا و حرام برود .حتی اگر توانایی بازپس دادنش را نداشته باشد .در این امر خیر باید با خدا معامله کنیم .او خود همه را کفایت میکند.