تو کوه نوردی روی یکی از ارتفاعات سمت شمال ایران داشتیم همینجوری میرفتیم بالا ...
رفتیم رفتیم رفتیم ...
خیلی رفتیم ...
رسیدیم به نزدیکای قله ...آنجا ییلاق نشین ها که دام داشتن حضور داشتن ...
آب خوردیم و تجدید قوا کردیم راه افتادیم ...
بین راه گله گوسفند اومد ...از حمله سگ ها به سمتون که بگذریم جای خودش جالب و جذاب بود
میرسیم به قسمت بزها و گوسفند ها ....
بزها داشتن میومدن و گوسفندها مثل گوسفند سرشون پایین بود دنبال بزها داشتن میومدن ....
بزها ما رو از دور دیدن ، دیدن که ما ایستادیم آنها هم ایستادن و خیلی خوب و دقیق به ما نگاه کردن
ولی گوسفندها همونطوری سرشون پایین بود و دنبال بزها بودن ...آنها وامیستادن اینها می ایستادن ، میرفتن ، میرفتن ...
بزها راه افتادن تا وسط مسیر آمدن ...دوباره ایستادن و به ما نگاه کردن ...برام خیلی جالب بود از طرفی حواسمون به سگ های گله هم بود که مدام با شدت یکی یکی میرسیدن و برای ما پارس میکردن...
دوباره بعد از بررسی دقیق شرایط راه افتادن به کنار ما رسیدن و نمیدونین چه صحنه ی جذابی بود ...رسیدن بغل دست ما و حدودا بیست سی تا بز با چشمهای درشت خوشگل ما رو برای مدت یک یا دو دقیقه نگاه کردن بدون اینکه پلک بزنن ...ولی گوسفند ها کماکان سرشون پایین بود بدون اینکه سرشون رو حتی بلند کنند ببینند داره چه اتفاقی اطرافشون میافته ...بعد بزها بررسی شون رو که انجام دادن راهشون رو گرفتن و رفتن
شاید براتون جالب باشه بدونین آنجا بود که فهمیدم وقتی میگن یکی مثل گوسفند می مونه یعنی چی ...
با توجه به اتفاقاتی که امروز داره اطرافمون میافته و معکوس جلوه دادن اخبار به نظرم باید نگاه عمیقی داشته باشیم و قبل از هر کاری و هر حرفی بایستیم خوب نگاه کنیم و بعد تصمیم بگیریم نه اینکه از جهل ما استفاده بشه و روی موج جهل ما موج سواری کنند عده ای که خود را عقل کل می دانند ولی فقط دارند از جهل ما استفاده می کنند ....