...

 

 

درمیان کوهستانی زیبا در جایی خوش آب و هوا شهری قرار داشت که در آن حکومتی بود که براساس آراء مردمش اداره میشد ...

مردم این شهر روزهای پرشوری را میگذرانند ...به خاطر قابلیت هایی که داشت مانند نگینی درخشان  درانگشتری زرین چشم تمامی همسایگانش را جذب نموده بود  .برای همین دولت های  همسایه همگی تلاش میکردند تا شخصی که برمسند مینشیند با آنان همپیمانه شود ...اما مردم هشیار آن شهر تا آن روز اجازه این امر را نداده بودند ...چرا که در گذشته ازپدرانشان نابودی تمام شهرهایی را که سرسپرده آنان شده بودند را شنیده بودند و این داستان ها را سینه به سینه انتقال داده بودند تا آنان در این تار عنکبوت گرفتار نشوند...

این روزهای پر شور هر روز به لحظه نزدیک تر میشد ...

در آنجا رسم نبودر ؤسای  که توسط مردم برگزیده میشدند برای دوره بعد ،در انتخاب فرد بعدی ،دخالتی داشته باشد ...معمولا برخی از ریاست ها  که احساس زرنگی داشتند در زمان ریاست خود 

یک گروهی تشکیل میداند که در دوره جدید آن گروه وارد کار میشد ...

اما انگار اتفاقات جوره دیگری داشت رقم میخورد ...در این دوره رئیسی که درحال جابه جایی بود شخص منتخب خود را درتمام مراسم ها همراه میبرد و به همه معرفی میکرد ...

این امر سبب شده بود تا مردم نسبت به وی حساس شوند و اصلا این عمل او را نمی پسندیدند ...آنان احساس میکردند این شخص میخواهد نظرش را برمردم شهر تحمیل نماید و در این لحظات 

مردم شهر احساس خطر عجیبی داشتند ...

از آنطرف عده ای باهم ائتلاف کرده که از دل مردم بودند حتی برای حفظ دیواره های شهر برخی از اعضای خانواده شان را از دست داده بودند کارهای بسیاری هم نمود ه بودند اما شعارشان با عقاید 

مردم شهر جور نبود ...آنان فریاد تکنو پولی سر میدادند و در شعار های خود ، خود را تکنو کرات معرفی میکردند ...مردم شهر با تکنولوژی و علم هیچ مخالفتی نداشتند

اما نمی خواستند حاکم مطلق شهر جز خدا باشد ...اما این عقیده همه چیز را حتی قانون اساسی شهر را تحت الشعاع قرار میداد ...بنابراین مردم باز حساس تر شدند ...

آنان اینبار با دقت بیشتری نمایندگان جدید را بررسی میکردند ...برخی دیگر حتی قدرت مدیریتی هم نداشتند ...برخی حزب باد بودند ...دقتشان همچنان بیشتر می شد .

مردم به نزد  پیر فرزانه ی  شهر، کسی که همه به او اعتماد داشتند و منبع وحدت و یکپارچگی شهر بود ، رفتند و از او راهنمایی خواستند تا بدانند شخص مورد نظر باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بعد از انتخابش شهر از مسیری که در پیش گرفته منحرف نشود ...

به آنها گفت: اعتقاد به خدای یکتا و قبولی حاکمیت مطلق او و حاکمیت جانشین مطلق او و ...شجاعت ...معایب شاهان قبلی را نداشته باشد ولی محاسن آنان را داشته باشد ...روحیه ی کارو فعالیت را داشته باشد ...جوان و پرجنب و جوش باشد ...و ...

و مردم شهر بی سروصدا دراوج بررسی و تلاش و کوشش به نظرات و صحبت های منتخبین توجه داشتند ودر حال انتخاب اصلح ترین بودند ...