داری آهنگ میسازی با صدای پای بارون ...
تو نگاهت آفتابه عشقای خاکستریمون ...
تموم هستیمو دادم تا یه روز خوشبخت شی ...
ولی آخرش شده این روزگارم همه اش تنهایی ...
خاطرات خیسمو گذاشتم رو بنده رخت روزگار ...
تا که آفتابه نگاه مهربونت همرو بخشکونه یار...
همه جای کتابامو خط زدم از اسمای تو ...
خط زدم تا پر بشه جای پر از خالی تو ...
حدیث صدای دلم دیگر هوای نبودن تو نیست ...
حدیث عشق با وفای مولای رهایی است ...
گذشتی و مرا رها ساختی با روزگار نامرد ...
اما دست گرفت و در اوج سقوط بلندم کرد...
دگر شقایق های داغدار دلم یکصدا دلنوازند ...
موسیقی انتظار عجل لولیک فرج میسازند ...
..............................................................................................................................
حرف های یواشکی ...لطفا برداشت غلط نداشته باشید