....

 


یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش ...میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 رفت ...

       خداحافظ دنیا ...ای دیار فانی ...

دوستمون از پیشمون رفت

تو یه تصادف تو جاده ی شمال ...

یه حاله خیلی بدیم ...

با یه پسربچه سه ساله ...امیرعلی کوچولوی خوشگل شیرزبون

سیده فاطمه جان ...چه زود رفتی ....انگار دنیا جای نفست را تنگ کرده بود ...

تنها نرفتی با امیرعلی با هم رفتید ...حتما حال دختر هفت ماه ات را بهتر میدانی

هنوز نفس دارد اما دیگر چشمی ندارد برای دیدن ...

دوستان در فراقت اشک ریختند اما ...

فاتحه ای میخوانیم تا شاید خنک نسیمی شود در آن دیار باقی ...

خانه ی نو مبارک ...

مادرمان فاطمه زهرا سلام الله را دیدی سلام ماراهم برسان ...

دلمان برایت تنگ شده ...

عکست رویه دیوار حوزه برایمان سخن میگوید ...

فاتحه فاتحه میخوانیم ....